کد مطلب:37329
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
پاسخ امام رضا(ع) به عمران كه گفت: «در نظر من چنين بود كه خداوند با آفريدن خلق در كاري كه انجام داد تغييري پيدا كرده است» و نيز تفسير آن چيست؟
امام فرمود: اي عِمران در اينكه ميگوئي: خداوند به نحوي تغيير پيدا ميكند، تا ذات او از چيزي ديگر كه خارج از ذات اوست متأثّر شود و تغيير پيدا كند، امر محالي ميگوئي. اي عِمران، آيا چنين ميبيني كه آتش از ذات خود تغييري پيدا كند! آيا گرما را ميبيني كه خود را بسوزاند! آيا ديدهاي كه بينندهاي چشم خود را ببيند! عِمران گفت: نديدهام.
اين مسألة تغيّر خداوندي پس از بوجود آوردن كائنات، ذهن عِمران را سخت بخود مشغول داشته بود كه بار ديگر اين مسأله را مطرح ميكند و ميگويد: در نظر من چنين بود كه خداوند با آفريدن مخلوقات تغييري پيدا كرده است! مضمون پاسخ امام به اين گمان باطل چنين است: عامل اين تغيّر يا خارجي است و يا داخلي، و هيچ يك نميتواند خدا را متغيّر بسازد. اگر عامل تغيير را خارج از ذات تصوّر كنيم، حتماً بايد بگوئيم: آن عامل خارجي قويتر از خدا بوده است كه او را متغيّر ساخته است و اين امري است محال، و اگر عامل تغيير را داخلي فرض كنيم، اين هم امكانناپذير است، زيرا با قطعنظر از وحدت حقيقي موجوديّت خداوندي لازمة تغيير بوسيلة عامل داخلي مستلزم تركيب ذات اقدس رُبوبي از تغيير دهنده و تغيير شونده ميباشد، و در اينصورت بايد جزئي از موجوديّت خداوندي حادث فرض شود، و با فرض وحدت حقيقي آن ذات اقدس، تغيير بوسيلة عامل داخل، خلاف فرض وحدت آن ذات اقدس است. بنظر ميرسد مثالهائي را كه امام براي تفهيم قضيّه به عِمران فرموده است، بر مبناي پذيرش وحدت ذات اقدس رُبوبي ميباشد كه ميفرمايد: آتش نميتواند در خود تغييري ايجاد كند، حرارت نميتواند خودش را بسوزاند و هيچ بينندهاي نميتواند بينائي يا چشم خود را ببيند. اين مثال اخير در اشعار شبستري چنين آمده است:
تو چشم عكسي و او نور ديده است
به ديده ديده را ديده؟ كه ديده است!
و بهرحال وحدت مطلقة ذات پروردگاري، با فرض عامل تغيير داخلي، براي آن ذات اقدس، تناقضي آشكار دربردارد. يك دليل بسيار قاطع و روشن وجود دارد كه هرگونه تغيير را در ذات باري تعالي امكانناپذير ميسازد. و آن اينست كه تغيير در ذات باري يا از نقص به كمال است و يا از كمال به نقص و يا از نقص به نقص يا از كمال به كمال. و بديهي است كه همة انواع چهارگانة تغيير دربارة خداوندي محال است، زيرا فرض اينكه خداوند از نقص به كمال تغيّر پيدا كرده است، لازمهاش اينست كه الوهيّت خداوندي حادث است، زيرا در حال نقص نميتواند خداوند واجب الوجود و كامل مطلق بوده باشد. اگر تغيّر از كمال به نقص فرض شود، لازمهاش تنزّل خداوندي از مقام الوهيّت و وجوب وجود و كمال مطلق ميباشد. و فرض تغيّر از نقص به نقص، با فرض الوهيّت و وجوب وجود و كمال مطلق كه صفات ذاتي خداوند است، تناقضي آشكار در بردارد. و تصوّر اينكه تغيير از كمال به كمال بوده است، ترجّح بلامرجح است كه از محالات اوّليّه است.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 15
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.